درودی دیگر ^_^
خب دوستان من با معرفی مانهوایی دیگر برگشتم
من خودم خیلی این مانهوا رو دوست داشتم هم از لحاظ گرافیک و هم از لحاظ داستان
اصن همین مانهوا باعث شد که من عاشق خوندن وبتون و مانهوا بشم *-*
قبل اینکه بیام معرفیش کنم میخوام یه خبری رو بهتون بدم
خبرم اینه که بالاخره یه اسم خوب واسه این داستانم پیدا کردم *^*
میخوام اسمشو بذارم (چهره حقیقی زندگی)
میدونین چرا؟
یادتونه تو یه قسمت شخصیت اصلی داستان ما گفت
(موندم که چرا همیشه میگن زندگی هیچوقت روی خوش به آدم نشون نمیده؟)
بعدشم زندگی قشنگ اومد دهنشو سرویس کرد و جوابش رو هم داد XD
و وقتی که داشتن میبردنش برای اعدام هم گفت
(حالا فهمیدم چرا همیشه میگن زندگی هیچوقت روی خوش به آدم نشون نمیده)
البته ببینین تو داستان من اینجوریه که زندگی هیچوقت روی خوش به آدم نشون نمیده ممکنه اصن واقعی نباشه '-'
خلاصه من بر اساس همین چیزا اسمشو گذاشتم (چهره حقیقی زندگی)
یجورایی که انگار زندگی چهره حقیقی خودش رو به شصیت اصلی داستان ما نشون داده باشه
امیدوارم تونسته باشم خوب مفهوم رو برسونم XD
میدونم، چهره حقیقی زندگی رو خیلی خشن نشون دادم XD
همه ی اینا رو هم بازم نصف شب به ذهنم رسیده بود XD
اصن من قرار بوده یه موجود شب زی باشم این وسط کلی اشتباه ژنتیکی رخ داده XD
وای که چقدر من جدیدا حرف میزنم '-'
اصن کلی از موضوع اصلی پست فاصله گرفتیم XD
الان دیگه واقعا میخوام مانهوا رو معرفی کنم XD
نام : خدمتکار دوک شدم
وضعیت : در حال پخش و ترجمه
ژانر : درام_کمدی_عاشقانه_ایسکای
پیجی که ترجمش میکنه و میذارتش :
کلیک
خلاصه داستان :
داستان در مورد یه دختریه که یه روز یه کتاب رو میخونه توی اون کتاب داستان یک پسر به اسم لاندرو هست که با یک نفرین به دنیا اومده و وقتی یه دختر اون نفرین رو از بین میبره عاشقش میشه ولی اون دختر عاشق یه پسر دیگه میشه (لیاقت نداری که -_-) و ازدواج میکنن و در نهایت لاندرو کشته میشه(الهی T^T). بعد از اینکه این کتاب رو میخونه خیلی عاشق لاندرو میشه و یه روز که از خواب بلند میشه میبینه تبدیل به یکی از خدمتکارهای کاخ لاندرو شده به اسم اولینا. حالا باید دید که آیا اون میتونه لاندرو رو از این سرنوشت تلخ نجات بده؟
تا دیداری دیگر بدرود ^_^