۶ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

معرفی کتاب تیمارستان متروک

هاییی ^^

خیلی وقت بود که کتاب معرفی نکرده بودم ^^

این دفعه یه کتاب با ژانر ترسناک اوردم ^^ 

بریم که معرفیش کنیم ^^

نام : تیمارستان متروک

نویسنده : دَن پُبلاکی

مترجم : مروا باقریان (توی جلد کتاب من این اسم رو برای مترجم نوشته نمیدونم چرا توی این عکس جلد کتابی که توی اینترنت بود اسم یکی دیگه رو نوشته)

انتشارات : پرتقال

ژانر : وحشت

رده سنی : ۱۴+

خلاصه داستان :

همه داستان های تیمارستان گری‌لاک‌هال را شنیده اند. قرار بود آنجا محلی باشد برای بهتر شدن؛ تیمارستانی که در ان از کودکان و نوجوانانی که بیماری روانی داشتند، نگهداری می‌شد و شاید حتی درمان می شدند. اما مشکلی پیش آمد. چند بیمار نوجوان، طی اتفاقات مرموزی مُردند و آخر سر هم تیمارستان تعطیل شد و ساختمان متروک ماند تا در اعماق جنگل بپوسد.

نیل کِیدی، پسر بچه ای که تازه همراه با خواهر بزرگترش به شهر آمده است، می خواهد گری‌لاک‌هال را با چشم‌های خودش ببیند. او فکر میکند آمادگی چیزهایی که قرار است در آن تیمارستان تاریک و ترسناک پیدا کند دارد. اما قطعا برای چیزی که هم او و هم خواهرش را تا خانه تعقیب می کند آماده نیست... .

 

امیدوارم که از خوندن این کتاب لذت ببرید ^^

بای بای /*0*

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۰۰

    خاطره : مسابقه کتابخوانی

    های گایز!

    بله، بنده 25 مرداد مسابقه کتابخوانی مجازی، مرحله شهرستانی داشتم

    میخواستم 29 مرداد که نتایج اعلام شد واسش پست بزارم ولی...

    وجدانا گشادی بد دردیه :|

    به هر حال، بالاخره انرژی خودم رو جمع کردم و الانم دارم تایپ میکنم :-:

    خب، ابتدا ازون روزی شروع میکنم که تصمیم گرفتم تو این مسابقه ثبت نام کنم

    یه روز تو مدرسمون، قبل کرونا، معلم پرورشیمون اومد سر کلاسمون و بهمون درباره این مسابقه گفت

    منم با خودم گفتم چرا که نه؟ منم تو این مسابقه ثبت نام میکنم. فوق فوقش اگه قبول نشدم به جاش واسم تجربه میشه

    ثبت نام کردم و توی مرحله اول یعنی مرحله درون مدرسه ای شرکت کردم و... قبول شدم!

    کتابی که بهمون مرحله اول دادن این بود :

    مدیونین فکر کنین من با دیدن اسمش یاد اسرافیل پایانی افتادم و دارم با تمام وجود عر میزنم *~*

    البته با اینکه اون سرافه و این سیرافه، ولی خو.. *~*

    خلاصه، خب آره این کتابو مرحله اول دادن و منم چند باری خوندمش و قبول شدم. ناگفته نماند که خوشبختانه صفحاتش زیر 100 صفحه بود

    کتاب جالبی بود به نظرم و داستانش رو دوست داشتم

    خب حالا میریم سراغ مرحله دوم یعنی مرحله شهرستانی که 25 مرداد مجازی برگزار شد

    کتابی که واسه مرحله دوم دادن این بود :

    وای وای..یعنیا انقدر سر داستاناش خندیدم که نگو XD

    خیلی کتاب باحالی بود XD

    خب من اینو هم چندبار خوندم و تو مرحله دوم شرکت کردم و بازم قبول شدم ~(■_■)~

     البته باز هم ناگفته نماند که این هم خوشبختانه صفحاتش زیر 100 صفحه بود

    اگه از داستانای طنز خوشتون میاد کتاب وام دماغ رو بهتون پیشنهاد میکنم

    اگر هم از داستانایی مربوط به دریانوردی خوشتون میاد کتاب کشتی سیراف رو بهتون پیشنهاد میکنم :)

    یه چیز دیگه هم بگم که سیراف یه شهر باستانی توی ایرانه و توی شهرستان کنگان، استان بوشهر قرار داره :) 

    کلا کشتی سیراف یه یجورایی داستانش مربوط به ایران باستانه :)

    البته تو این کرونا پا نشید برید مسافرت سیراف ها :|

    پی نوشت : امروز توی حیاط خونمون چند تا قاصدک دیدم و اون لحظه این آهنگ رو اعصاب توی مغزم پلی شد :|

    باز آمد، بوی ماه مدرسه                 بوی بازی های راه مدرسه :|

    پی نوشت : آیا فقط منم که اتک رو با چیپس و ماست نگاه میکنه و از مبارزه هاش لذت میبره و حالش از صحنات خون و خونریزیش بهم نمیخوره؟ :-:

    پی نوشت : میخوام نصف شب با لباس نینجایی و شمشیر سامورایی برم مدیر و معاون مدرسمون رو ترور کنم :| کلاس بندیمون کردن بعد من از تمام دوستام جدا افتادم و دقیقا با دو نفری توی یه کلاس افتادم که شدیدا ازشون متنفرم :| خیلی احساس غربت میکنم :| آخه چرا توی این اوضاع کرونا باید 15 شهریور مدارس باز بشه :| لعنت به این زندگی :|

    پی نوشت : منتظر سری سوم طنز انیمه ای ساخت خودم باشید ^-^

    پی نوشت : همین دیگه :| بای بای :|

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • جمعه ۷ شهریور ۹۹

    معرفی کتاب سرافینا و شنل سیاه

    درودی دوباره ^-^

    آقا من تا تمام کتابای پرتقالم رو بهتون معرفی نکردم ول کنتون نیستم '-'

    این یکیم خیلی قشنگه حتما حتما بخونینش ^-^

    نام کتاب : سرافینا و شنل سیاه

    انتشارات : پرتقال

    نویسنده : رابرت بیتی

    مترجم : شبنم حیدری پور

    ژانر : فانتزی

    رده سنی : 12+

    تعداد صفحات : 255

    خلاصه داستان :

    سرافینا با پدرش توی زیر زمین یک عمارت زندگی می کرد. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه یک شب سرافینا با صحنه ی عجیبی رو به رو شد. مرد غریبه ای که شنل سیاهی پوشیده بود، سعی داشت دختری را بدزدد؛ شنل سیاه و جادویی، قدرت فوق العاده ای به مرد می داد. سرافینا که از گم شدن بچه ها در عمارت خبر داشت، تصمیم گرفت کاری کند. برای همین از زیر زمین عمارت بیرون آمد...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • چهارشنبه ۱۱ تیر ۹۹

    معرفی کتاب رویای دویدن

    درود بر شما ^-^

    اومدم که بهتون یه کتاب خیلی خیلی قشنگ و احساسی معرفی کنم

    حتما حتما بخونینش ^-^

    نام کتاب : رویای دویدن

    انتشارات : پرتقال

    نویسنده : وِندلین وَن درانن

    مترجم : آناهیتا حضرتی

    ژانر : رئال

    رده سنی : 12+

    تعداد صفحات : 335 صفحه

    خلاصه داستان :

    بزرگترین آرزویش این نیست که از خط پایان بگذرد یا مردم تشویقش کنند؛ بزرگ ترین آرزویش این است که مردم خودش را ببینند، نه وضعیتش را. این تنها چیزی است که هر کسی با هر نوع توانایی از دیگران می خواهد. از ظاهر آدم ها یا از چیزی که متوجه اش نمی شوید، درموردشان قضاوت نکنید؛ سعی کنید آن ها را بشناسید.

     

     

    بای بای ^-^

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • چهارشنبه ۱۱ تیر ۹۹

    معرفی کتاب شهر معمولی

    دوباره کنیچیوا ^__^

    امده ام با معرفی یه کتاب خفن دیگه ^__^

    شروع ^__^

    نام کتاب : شهر معمولی

    انتشارات : پرتقال

    نویسنده : ناتالی لید

    مترجم : نیلوفر امن زاده

    ژانر : فانتزی

    رده سنی : 12+( همانگونه که در پست قبل گفتم)

    تعداد صفحات : 278

    خلاصه داستان :

    بعضی ها کارت بیس بال جمع می کنند. یا خارپشت. یا پرز توی ناف. ولی فلیسیتی جونیپر پیکل فرق می کند. او عاشق جمع کردن کلمه هاست؛ کلمه هایی که آدم ها بهشان فکر می کنند ، یا کلمه هایی که به آنها نیاز دارند. ولی با اینکه فلیسیتی همه جای کشور را گشته، یک کلمه هست که هیچوقت آن را ندیده: خانه. فلیسیتی از گشت و گذار خسته شده ، ولی وقتی ون درب و داغان خانوادگی شان وارد شهر دره ی نیمه شب می شود ، احساس می کند اوضاع دارد عوض می شود. او برای اولین بار در عمر یازده ساله اش ، جایی را پیدا می کند که می تواند در آن خاطره های خوب بسازد... و شاید دوستی هم پیدا کند. همه ی این ها بخاطر این است که دره ی نیمه شب قبلا شهر جادویی بوده ، تا اینکه نفرینی جادو را از شهر فراری می دهد. البته این ماجرایی ست که مردم شهر تعریف می کنند. فلیسیتی حس می کند هنوز کمی جادو توی دره ی نیمه شب وجود دارد. جادو هنوز ناپدید نشده؛ فقط مدتی طولانی ست که دارد قایم باشک بازی می کند. فلیسیتی باید کلمه های درست را پیدا کند تا جادو آزاد شود.

     

     

    جانه /*0*\

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • جمعه ۳۰ خرداد ۹۹

    معرفی کتاب سیاه تیغ

    کنیچیوا مینا سان /*0*\

    آمده ام با معرفی یه کتاب خیلی خفن *0*

    یک..دو..سه..شروع /*0*\

    نام کتاب : سیاه تیغ

    انتشارات : پرتقال

    نویسنده : کوین سندز

    مترجم : مشهود غفارکنی

    ژانر : فانتزی

    رده سنی : 12+ (واسه بزرگتر از اینم باحاله)

    تعداد صفحات : 313

    خلاصه داستان :

    《رد پاها رو دنبال کن.معماها رو حل کن.زنده بمون.به هیچ کس نگو چی بهت دادم.》

    قبل از گرفتن این پیام رمز آلود، کرستوفر رووه خوشحال بود و به

    عنوان کار آموز استاد بندیکت سیاه تیغ، وقتش را به حل رمزها و

    معماها و ساختن دارو ها، معجون ها و اسلحه های قدرتمند

    می گذراند _ گاهی هم به یک یا دو خرابکاری پر سروصدا.

    اما با شروع شکار داروساز های لندن توسط یک فرقه ی سری،

    حلقه ی محاصره ی قاتل ها به دور مغازه ی سیاه تیغ تنگ تر و

    تنگ تر می شود. کریستوفر که لب مرز از دست دادن زندگی اش

    ایستاده ، مجبور است تمام آموخته هایش را به کار بگیرد تا کلید

    رازی هولناک را پیدا کند؛ رازی که می تواند دنیا را زیر و رو کند.

     

     

    جانه ^__^

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • 👑Goli Sama👑
    • جمعه ۳۰ خرداد ۹۹
    اگر به کسی بگی چاق، لاغرتر نمیشی.
    اگر به کسی بگی احمق، باهوش تر نمیشی.
    همه کاری که میتونی در زندگی انجام بدی
    اینه که تلاش کنی و مشکل پیش روت رو
    حل و فصل کنی.
    پیوندها